کد مطلب: ۳۸۵۲
تعداد بازدید: ۷۷۰
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۰
حسین(ع)؛ چراغ حیات و کشتی نجات| ۹
معاویه برای مردم ناشناخته بود و او را آدم خوب و مؤمنِ متعهّد به نماز و قرآن می‌پنداشتند و می‌گفتند: چرا با او بجنگیم؟ حضرت امام حسن(ع) دید اگر با معاویه در بیفتد و جنگی به‌وجود بیاید، مردم حقّ را به معاویه می‌دهند و امام را ریاست‌طلب می‌پندارند و می‌گویند: معاویه صحابی پیامبر اكرم(ص) و کاتب وحی است و چه اشکالی دارد كه حكومت دست او باشد؟

نفاق معاویه
 

برای امام حسین(ع) شرایطی پیش آمد كه برای اَحَدی از انبیا و اولیای خدا پیش نیامده بود. معاویه هر چند، دشمن سر سخت پیامبراكرم و اهل بیت پیامبر(ع) بود و برای خاموش كردن نور اسلام و قرآن می‌كوشید ولی برای حفظ موقعیت خودش ظواهر را رعایت می‌كرد و خیلی هتّاك* نبود.
در مقابل مردم كاری نمی‌كرد كه خلاف شرع باشد و دشمن پیامبر(ص) و قرآن به حساب آید و از این رو مردم، او را فردی متعهّد و متدین واقعی می‌شناختند و احتمال كفر و نفاق در او نمی‌دادند، بلكه از اصحاب پیامبر و كتّابِ وحی شمرده می‌شد و خالُ‌المؤمنین یعنی دایی مسلمانان لقب داشت. چون خواهرش امّ حبیبه همسر پیامبر اکرم(ص) بود.
 


پرچم ما، پرچم توحید
 


از یكی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است: كه در جنگ صفّین جزء لشكر امیرالمؤمنین و در گروه عمّاریاسر بودیم. موقع ظهر و شدّت گرمای هوا، زیر سایه‌ی پرچم نشسته بودیم. دیدیم مردی صف‌ها را شكافته و جلو می‌آید تا به ما رسید و گفت: كدام یك از شما عمّار هستید؟ عمّار گفت: من هستم. گفت: من سؤالی دارم. آشكارا بگویم یا در خفا؟ عمّار گفت: آشكارا بگو. گفت: صبح كه برای شركت در میدان جنگ از خانه بیرون آمدم معتقد بودم علی(ع) حقّ است و معاویه باطل و گمراه است امّا وقتی به میدان جنگ آمدم دیدم عجیب است! لشكر معاویه هم اذان سر داده و می‌گویند: (اشهد اَن لا اله الا الله و اشهد اَنَّ محمّداً رسول الله): یعنی به وحدانیّت خدا و رسالت پیامبر اکرم(ص) شهادت می‌دهند! نماز و قرآن می‌خوانند و خلاصه آن‌چه كه ما داریم آن‌ها نیز دارند. شك كردم و گفتم آیا ما آمده‌ایم با نمازخوان‌ها و با قرآن‌خوان‌ها بجنگیم؟! با ناراحتی تمام پیش امیرالمؤمنین(ع) رفتم و گفتم: برای من چنین شبهه‌ای پیدا شده است. فرمود: عمّار یاسر را ملاقات كرده‌ای؟ گفتم نه. فرمود: حتماً او را ببین. حال آمده‌ام؛ چه می‌فرمایید؟ عمّار گفت: ببین آن پرچم سیاهی كه در مقابل ماست دست كیست؟ گفت: دست عمروعاص است. عمّار گفت : بدان من در زمان پیامبر اکرم(ص) علیه این پرچم سه بار در جنگ بَدر و اُحد و حُنَین جنگیده‌ام. امروز هم علیه همان پرچم می‌جنگم. مطمئن باش امروز هم آن پرچم، پرچم شرك است و این پرچمی كه ما زیر سایه‌ی آن هستیم پرچم توحید است.
 


فلسفه‌ی صلح امام مجتبی(ع) و فریب‌کاری معاویه
 


معاویه برای مردم ناشناخته بود و او را آدم خوب و مؤمنِ متعهّد به نماز و قرآن می‌پنداشتند و می‌گفتند: چرا با او بجنگیم؟ حضرت امام حسن(ع) دید اگر با معاویه در بیفتد و جنگی به‌وجود بیاید، مردم حقّ را به معاویه می‌دهند و امام را ریاست‌طلب می‌پندارند و می‌گویند: معاویه صحابی پیامبر اكرم(ص) و کاتب وحی است و چه اشکالی دارد كه حكومت دست او باشد؟ امام(ع) دید تنها راه برای اینكه مردم معاویه را بشناسند این است كه با او از در صلح درآید و از او تعهّداتی بگیرد و او عملاً و علناً آن تعهّدات را نقض كند تا مردم به كفر و نفاق درونی او پی ببرند و حكومت ظالمانه‌ی او را بشناسند و زمینه برای قیام امام حسین(ع) در مقابل بنی امیه فراهم گردد و از این رو گفته می‌شود اگر صلح امام حسن(ع) نبود؛ قیام امام حسین(ع) به نتیجه نمی‌رسید.
پس از شهادت امام مجتبی(ع) امام حسین(ع) ده سال به حكومت جائرانه‌ی معاویه مبتلا بود و شرایط قیام را فراهم نمی‌دید. امام حسین(ع) از طریق نامه و گاهی نیز در محافلی كه پیش می‌آمد او را مورد توبیخ و تهدید قرار می‌داد و نسبت به عواقب شوم اعمالش، هشدار می‌داد؛ امّا قیام مسلّحانه در برابر او را به مصلحت اسلام و مسلمین نمی‌دید. معاویه هم مراقب بود كه با امام حسین(ع) اصطکاکی پیدا نكند و رو در روی آن‌حضرت قرار نگیرد و اگر آن حضرت در برخی از امور دخالتی می‌كرد تسلیم می‌شد و مخالفتی از خودنشان نمی‌داد و به اصطلاح دست به عصا حركت می‌كرد.
 


تشكّر معاویه از اقدام امام حسین!!
 


نقل شده است كه قافله‌ای از حجاز و یمن برای تحویل بیت‌المال به معاویه به سوی شام می‌رفت. بیت‌المال مسلمین باید در دست ولی امر منصوب از سوی خدا باشد نه فرد جبّارِ ظالمِ ضّد خدا كه صرفِ ترویج فساد و فحشا كند. قافله خارج مدینه برای استراحت متوقّف شد. امام حسین(ع) که ولی امر منصوب از سوی خدا بود، دستور داد جمعی از جوانان بنی‌هاشم برای ضبط اموال بروند و مانع حركت قافله به شام بشوند. فرماندار مدینه هم كه از جانب معاویه منصوب بود جرأت نكرد در مقابل امام حسین(ع) عكس‌العملی از خود نشان بدهد. امام اموال را ضبط كرد و برای این‌كه رئیس قافله نزد معاویه، مسئول نباشد رسید اموال را نوشت و به او داد. امام(ع) نوشتند که اموال در ضبط من است و رئیس قافله مسئول نیست. وقتی معاویه از جریان آگاه شد سخت برآشفت امّا حفظ ظاهر كرد و نامه‌ی تشكّرآمیزی به امام نوشت و گفت: از این‌كه در رساندن اموال به مصارف حقّ با من تشریك مساعی كرده‌اید از شما متشكّرم!!
 


هشدار توبیخ آمیز امام حسین(ع) به معاویه
 


ضمن یكی از نامه‌های توبیخ‌آمیزی كه امام حسین(ع) به معاویه مرقوم فرموده است پس از اشاره به گوشه‌ای از جنایات او می‌فرماید:
(سُبحانَ اللهِ یا مُعاویَة لَکَاَنَّکَ لَسْتَ مِن هذِهِ الاُمَّةِ وَ لَیسُوا مِنکَ سُبحانَ اللهِ)؛
«ای معاویه! گویی تواز امّت مسلمان نیستی و مسلمانان نیز با تو رابطه‌ای ندارند، پناه بر خدا»!
(اِتَّقِ اللهَ یا مُعاوِیَةُ وَ اعْلَمْ اَنَّ لِلّهِ کِتاباً لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً اِلّا اَحْصاها وَ اعْلَمْ اَنَّ الله لَیسَ بِناسٍ لَكَ قَتْلك بِالظَّنه وَ اَخْذَكَ بِالتُّهْمَةِ و اِمارَتُكَ صَبِیاً یشْرَبُ الشَّرابَ وَ یلْعَبُ بِالْكِلابِ ما اَراكَ اِلاّ وَ قَدْ اَوبَقْتَ نَفْسَکَ وَ اَهْلَکْتَ دِینَکَ وَ اَضْعَفْتَ الرَّعیَّةَ وَ السّلام)؛
«ای معاویه! از خدا بترس و از روز حساب بر حذر باش. زیرا برای خدا نوشته‌ای است كه هیچ كار كوچك و بزرگ و هیچ عمل نیك یا بدی را فروگذار نمی‌كند و همه را به حساب می‌آورد. معاویه! بدان كه خدا این كارها را فراموش نمی‌كند كه مردم را به هر گمان و تهمتی می‌كُشی و كودكی را حاكم و فرمانروای مسلمانان قرار می‌دهی كه شراب می‌نوشد و با سگ‌ها بازی می‌كند. معاویه! می‌بینمت كه خود را هلاك كرده‌ای و دین خود را تباه ساخته‌ای و امّت اسلامی را بیچاره نموده‌ای. والسلام».
پس از معاویه، یزید هتّاك بی‌شرم و حیا، به حكومت رسید. در مقابل مردم شراب می‌خورد و اشعار كفرآمیز می‌خواند:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلا / مَلکٌ جاءَ وَ لا وَحْىٌ نَزَلَ
«سلطنت در دست بنی‌هاشم بازیچه‌ای بود و اینك به دست ما رسیده است. نه فرشته‌ای از آسمان آمده و نه وحیی نازل شده است».
 


آغاز قیام امام حسین(ع)
 


حضرت ابا عبدالله‌الحسین(ع) انقلاب خود را از سال‌های آخر عمر معاویه آغاز كرده بود. یزید ملعون با دسیسه‌های شیطانی معاویه به ولایتعهدی انتخاب شد و آینده‌ی سنگینی برای امّت اسلامی پایه‌گذاری گردید. حضرت سیدالشهداء(ع) ابتدا با نوشتن نامه‌های تند و كوبنده، معاویه را مورد طعن و سرزنش قرار داد و برای بیدار كردن امّت به خواب رفته در یك مجمع عمومی، ایراد سخن نمود و لذا آخرین سال عمر معاویه و یا دو سال قبل از مرگ او آن حضرت در مِنا مجمع بزرگی تشكیل داد و از همه‌ی علما و صلحا و عبّاد و زهّاد كه بعضی از آن‌ها شَرَفِ مصاحبت پیامبر اکرم(ص) را نیز درك كرده بودند دعوت كرد و خواست كه در آن اجتماع حاضر شوند. در حدود هزار نفر از شخصیت‌های بزرگ امّت در مِنا حاضر شدند.
 


سخنرانی روشنگرانه‌ی حضرت سیدالشهداء(ع) در منا
 


این اوّلین بار بود كه امام(ع) در زمان خود معاویه، مردم را از فساد وضع موجود و آینده‌ی شومی كه در كمینشان هست آگاهی ساخت. خطابه و سخنرانی امام(ع) در منا مفصّل است. قسمتی از آن چنین است:
(اِعتَبِرُوا اَیهَا النّاسُ بِما وَعَظَ اللهُ بِهِ اَوْلِیاءَهُ مِن سُوءِ ثَنائِهِ عَلَى الاَحبارِ اِذْ یقولُ لَوْ لا ینْهاهُمْ الرَّبانِیونَ وَ الْاَحْبارُ عَنْ قَولِهِمُ الاثْمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحْتَ)؛
«ای مردم! عبرت بگیرید از ملامت‌هایی كه خدا در قرآن از دانشمندان ملّت‌های دیگر كرده و فرموده است: چرا عالمان دینی و دانشمندان مردم را از گفتار زشت و خوردن حرام منع نمی‌كنند»؟!
(وَ اِنَّما عابَ الله ذلِكَ عَلَیهِمْ لِاَنَّهُم كانُوا یرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِینَ بَینَ اَظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الفَسادَ فَلا ینهونَهُم عَن ذلِكَ)؛
«خداوند آن‌ها را ملامت می‌كند، چون آن‌ها با اینكه می‌دیدند ستمگران مرتكب فساد می‌شوند، ایشان را نهی نمی‌كردند».
(لَقَد خَشِیتُ عَلَیكُمْ اَیهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللهِ اَنْ تَحُلَّ بِكُم نَقْمَةٌ مِنْ نَقِماتِهِ)؛
«ای كسانی كه آرزو دارید خدا شما را به بهشت ببرد، من می‌ترسم كه عقوبتی از عقوبات خدا بر شما فرود آید».
(وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقوضَةً وَ ذِمَّةُ رَسولِ اللهِ مَحْقُورَةً)؛
«شما می‌بینید پیمان‌های خدا در هم شكسته می‌شود و احترام رسول خدا كوچك شمرده می‌شود»!
(فَیا عَجَباً وَ مالِی لا اَعْجَبُ وَ الاَرْضُ مِن غاشٍّ غَشُومٍ وَ مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ وَ عامِلٍ عَلَى الْمُؤمِنینَ بِهِم غَیرِ رَحیمٍ)؛
«شگفتا از این وضع! چرا در شگفت نباشم و حال آن‌كه كشور را آدمی دَغََل و خیانتكار و ستمگری نابكار تصرّف كرده است و حاكمی بی‌رحم مسلّط بر مؤمنان شده است».
(فی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلی مِنْبَرِهِ خَطیِبٌ یُصْقِع)؛
«در هر شهری گوینده‌ای از خودشان در مدح آن‌ها داد سخن می‌دهد. در آن زمان تنها رسانه، منبر بود و آن هم در اختیار دستگاه حاكم بود.
(فَالْاَرْضُ لَهُمْ شاغِرَةٌ وَ اَیْدیهِمْ فیها مَبْسُوطَةٌ وَ النّاسُ لَهُمْ خِوَلٌ)؛
«کشور زیر پای آن‌ها افتاده، دستشان در همه كاری باز است و مردم برده‌ی آن‌ها و گوش به فرمان آن‌ها شده‌اند».
(سَلَطَّهُمْ عَلی ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ‏‎ اِعْجابُکُمْ بِالْحَیاةِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتُکُمْ)؛
«آن‌چه سبب تسلّط آن‌ها بر شما شده این است كه شما از مرگ می‌گریزید و به این زندگی چند روزه‌ی دنیا دلخوش شده‌اید. آنگاه فرمود:
(اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَعْلَمُ اَنَّهُ لَمْ یكُنْ ما كانَ مِنّا تَنافُساً فی سُلْطانٍ وَ لا الْتِماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ)؛
«خدایا! تو می‌دانی كه من هوس ریاست و سلطنت ندارم و طالب فزونی یافتنِ جهات دنیوی نیستم».
(وَ لَكِنْ لِنُرِیَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِكَ)؛
«من تمام همّتم این است كه راه‌های دینت را به مردم نشان بدهم».
(وَ نُظْهِرَ الْاِصْلاحَ فِی بِلادِكَ)؛
«و اصلاح در شهرها ظاهر سازم».
(یأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ)؛
«بندگان ستمدیده‌ات از شرّ ستمگران ایمن گردند».
(وَ یعْمَلُ بِفَرائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ اَحْكامِكَ)؛
و فرائض و احكامت در میان مردم مورد عمل قرار گیرد. بعد خطاب به مردم فرمود:
(اِنَّکُمْ اِنْ لَمْ تَنْصُرُونا وَ تَنْصِفُونا)؛
«حال اگر شما مرا یاری نكنید و انصاف به من ندهید».
(قَوِیَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ)؛
«ستمگران بر شما نیرو می‌گیرند».
(وَ عَمِلُوا فی اِطْفاءِ نُورِ نَبیِّکُم)؛
«و برای خاموش ساختن نور پیغمبرتان، دست به كار می‌شوند».
این قسمتی از خطابه‌ی مفصّل امام سید الشهداء(ع) در منا در اواخر عمر معاویه بود. پس از مرگ معاویه نوبت به یزید رسید. او از طریق فرماندار مدینه به امام(ع) پیشنهاد بیعت داد. امام فرمود: بیعت با یزید یعنی رضا دادن به مرگ اسلام.
(وَ عَلَى الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یزیدِ)؛
«وقتی اختیار امّت به دست فرمانروایی چون یزید داده شود؛ فاتحه‌ی اسلام نیز باید خوانده شود». 


خودآزمایی 
 

1- به چه دلیل گفته می‌شود اگر صلح امام حسن(ع) نبود؛ قیام امام حسین(ع) به نتیجه نمی‌رسید؟ توضیح دهید.
2- امام حسین(ع) با چه روش‌هایی معاویه را مورد توبیخ و تهدید قرار می‌داد؟
3- حضرت ابا عبدالله‌الحسین(ع) انقلاب خود را از چه زمانی آغاز كرده بودند؟
 

پی‌نوشت‌ها


* هتّاک: بی شرم.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: